English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5599 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time preference U ترجیح زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
Other Matches
transitivity principle U بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
option U ترجیح
options U ترجیح
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
preferring U ترجیح یافتن
distinction U برتری ترجیح
undue preference U ترجیح بلامرجح
distinctions U برتری ترجیح
preference U رجحان ترجیح
prefer U ترجیح دادن
prefer U ترجیح یافتن
preferences U رجحان ترجیح
revealed preference U ترجیح اشکار
preferrer U ترجیح دهنده
preferable U قابل ترجیح
prefers U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح دادن
prefers U ترجیح دادن
preference function U تابع ترجیح
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
distinction without a difference U ترجیح بلا مرجحdistillate
To turn tail . To show a clean pair of heels . U فرار را بر قرار ترجیح دادن
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
temporal U زمانی
eternities U بی زمانی
synchrony U هم زمانی
time limit U حد زمانی
eternity U بی زمانی
synchronization U هم زمانی
time limits U حد زمانی
time sense U حس زمانی
monomial U یک زمانی
timeline U خط زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
contemporaneousness U هم زمانی
onetime U یک زمانی
simultaneeity U هم زمانی
sometime U یک زمانی
whilom U یک زمانی
lapsing U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapse U فاصله زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U تقدم زمانی
time priority U اولویت زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time preference U رجحان زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time scales U مقیاس زمانی
time path U مسیر زمانی
time interval U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
interval U فاصله زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time fire U تیر زمانی
time estimation U براورد زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time lag U فاصله زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time lags U فاصله زمانی
timetable U برنامه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetables U برنامه زمانی
timetabling U برنامه زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
time error U خطای زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time constant U ثابت زمانی
time base U مبدا زمانی
time bar U محدودیت زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
temporal sign U علامت زمانی
temporal maze U ماز زمانی
flashback U وقفه زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time limit U محدوده زمانی
time limit U محدودیت زمانی
in a short time U در اندک زمانی
unit of time U واحد زمانی
timer switch U کلید زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time yield U تسلیم زمانی
timed U زمانی موقعی
time table U جدول زمانی
time study U بررسی زمانی
lagged U تاخیر زمانی
timetrend U روند زمانی
lags U تاخیر زمانی
time frame U چارچوب زمانی
vintage model U الگوی زمانی
time frames U چارچوب زمانی
times U زمانی موقعی
no longer U نه دیگر [زمانی]
no longer U نه بیشتر [زمانی]
pressure of time U فشار زمانی
time pressure U فشار زمانی
time slice U برش زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
schedule U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
schedules U برنامه زمانی
time series U سریهای زمانی
time score U نمره زمانی
lag U تاخیر زمانی
time U زمانی موقعی
time division multiplex U تسهیم زمانی
timeline U تسلسل زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
chronological U دارای ربط زمانی
vintage model U الگوی مقطع زمانی
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
time lags U فاصله زمانی مرده
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
monsoons U باد وباران زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
monsoon U باد وباران زمانی
time lag U فاصله زمانی مرده
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
time slicing U برش زمانی زدن
synchronises U انطباق زمانی داشتن
synchronised U انطباق زمانی داشتن
chronologic U دارای ربط زمانی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
o technique U تحلیل عوامل زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
input time constant U ثابت زمانی اولیه
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
time sampling U نمونه گیری زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
low time constant U ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
inductive time constant U ثابت زمانی القا
synchronising U انطباق زمانی داشتن
high burst U تیر زمانی بالا
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
time series data U امار سریهای زمانی
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
timing U برنامه ریزی زمانی
synchronize U انطباق زمانی داشتن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
chronological U ترتیب زمانی وقوع
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
airburst ranging U تنظیم تیر زمانی بالا
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
lease U استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
run duration U مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
phase U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
variable time fuse U ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
available U دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
crippling U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com